چگونه کودکمان در یک مأموریت پلیسی موفق شود

ساخت وبلاگ

به فروشگاهی در همین نزدیکی رفته بودم تا به جای شام، به یک کیک و نوشیدنی اکتفا کنم. در حال خوردن نگاهم به تلویزیون بزرگ چسبیده به دیوار بود. پیام‌های بازرگانی پخش می‌کرد. گروهی پلیس برای یک مأموریت, در مقابل یک ساختمان ایستاده بودند. یگان ویژه بودند. یک آدم خلاف‌کار داخل ساختمان داشت یک غلطی می‌کرد و از اجتماع پلیس‌ها گرخیده بود. یک ماشین خفن آمد و از آن یک بچه با لباس پلیس و بدون شلوار پیاده شد. به بند پوشکش دست‌بند آویخته بود و یک بی‌سیم هم در دست داشت. رفت وسط یک عده مأمور سیبیل‌کلفت یگان‌ویژه و با حرکات دست چیزهایی گفت و مأمورها هم سرتکان دادند. لحظه‌ای بعد، هفت‌هشت‌ده‌تا مأمور دست‌های آن خلاف‌کار را گرفته بودند و از ساختمان آوردندش بیرون. بچه‌کوچولو به مأمورها و خلاف‌کاری که دستگیرشده بود نگاهی کرد و خندید. از ابتدای ماجرا هم تا این‌جا که پایانش بود، پای تصویر لوگوی یکی از تولیدکنندگان پوشک درج شده بود. بسیار تبلیغ خلاقانه و اثرگذاری بود، من که قانع شدم این پوشک برای جلوگیری از نم‌دادن بچه بهترین مورد است! خلاقیتش بیش‌تر در توانمندی سازنده برای مرتبط کردن بی‌ربط‌ترین چیزهای عالم به یک‌دیگر بود. حالا این هیچ‌چی، نمی‌فهمم چرا در همه‌ی تبلیغ‌هایی که پوشک نقش محوری دارد، گذشته از آن‌که همیشه بی‌ربط‌ترین چیزها را درباره‌اش به کار می‌برند، بالاتنه‌ی بچه‌ها خیلی شیک و لاکچری یا حرفه‌ای است و پایین‌تنه‌شان لخت است! در آن تبلیغات که بچه‌ با کت و پوشک می‌رود عروسی می‌گوییم لابد می‌خواهد بگوید پوشک به اندازه‌ی کت خوشگل است، گرچه خوشگل بودن هیچ اهمیتی ندارد در پوشک؛ ولی در یک مأموریت, پلیسی, نمی‌دانم داشتن پوشک خوب، چه تأثیری در فرماندهی عملیات دارد! پس‌ماندهای کیک و نوشیدنی را داخل سطل‌های مربوطه انداختم و فروشگاه را ترک کردم.

اوّل «ماه»...
ما را در سایت اوّل «ماه» دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mzolalg بازدید : 189 تاريخ : شنبه 10 آذر 1397 ساعت: 21:10