اگر از من در مورد مستحبات روز عید غدیر -و نیز دیگر ایام خجستهی اینچنینی- بپرسید، اصرار دارم به یکی از اعمال پرفضیلت و مهم اعیاد سعید اشاره و بر آن تأکید کنم که غالباً هم در منابع از قلم افتاده و یا -شاید هم- به خاطر شدت وضوح از بیانش صرف نظر شده، و آن، شاد بودن است :)
بله؛ شادی، خوشحالی! شاد و با نشاط بودن، و انتقال این شادی و نشاط به دیگرانی که در این روز میبینیدشان. فکر میکنید که کم کار بزرگ و با ارزشی است؟ من که فکر میکنم خیلی بزرگ و با ارزش باشد! فکر هم نمیکنم خیلی طاقتفرسا باشد! با قصد قربت خوشحالی کنید، و به نیت خیرات و مبرّات دیگران را هم بخندانید و شاد بگردانید.
آقا، شاااد باشید و خوشحااال، و دیگران را هم شاااد کنید و چی؟ بله! خوشحااااال!
شاد کردن دل مؤمن و زدودن زنگار خستگی و غم از دل و رویش، کار کمی نیست. در کار خیر پیشقدم باشیم. لطفاً.
مهم: البته این را هم بگویم که، در عین این شادی، نمیشود چشم پوشید از دردهایی که این روزها، فاجعهها و جنایتهای بزرگ، بر دل آدم مینشاند. اما نکتهی مهم اینجاست که اگر کسی توانایی شاد بودن در فرصتهای شادی را نداشته باشد، گمان نمیکنم تکاپویی هم داشته باشد برای چارهکردن دردهایی که رنجش میدهند. دردمند پرنشاط به پا میخیزد، ولی افسردهای که دل به حزن سپرده باشد و فجایع، قدرتش را برای ابراز هیجانات زایل کرده باشد، چندان امیدی نیست که کاری هم از دستش برآید. دردها نباید نشاط را یکسره براندازد و همهی وجود انسان را گرد فسردگی بپراکند. البته که شادی و نشاط با دردمند بودن قابل جمع است، و در شرایط کنونی، این تلفیق ارزشمند، مهم و ضروری به نظر میرسد.
+ دوستان عزیز! در مورد عیدی، لطفا به عنوان و پانوشت پست قبلی (یعنی این) مراجعه، و اگر هم نظری داشتید، بفرمایید. عید همه مبارک :)
اوّل «ماه»...